جدول جو
جدول جو

معنی حاجی کمال - جستجوی لغت در جدول جو

حاجی کمال(کَ)
ده حاجی کمال، سه فرسخ و نیم میانۀ شمال و مغرب قاضیان است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
شاعری از مردم شیراز. وی شغل کفاشی داشت و دکان او مجمع فضلا و ادبای عصر بود. بیت ذیل از اوست:
جام بلور از خم شراب برآمد
ماه فرو رفت و آفتاب برآمد.
(از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام عده ای از قرا، و از جمله، قریه ای در بالا بلوک بارفروش. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 117). و قریه ای در لالاآباد بارفروش. (سفرنامۀ مازندران واسترآباد رابینو ص 118). قریه ای در ناحیه دابو به آمل. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 112). قریه ای در ناحیه گرم رودپی در آمل. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 113). قریه ای در کار کندۀ ساری. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 121)
لغت نامه دهخدا
از توابع دهستان میان رود شهرستان نوشهر، از توابع دهستان.، از توابع دهستان بیشه سر بابل، از توابع دهستان چهاردانگه
فرهنگ گویش مازندرانی